سبک شناسی موسیقی غرب (1)

تبلیغات
نام کاربري : پسورد : يا عضويت | رمز عبور را فراموش کردم
تاپيکهاي مهم
قوانین فروم آپلود سنترانجمن سایت سی دی موزیک
تعرفه تبلیغات پخش ارزون آهنگ در4سایت آموزش رایگان آهنگسازی
هرهفته یک جایزه به زودی به زودی به زودی
  • نمایش پاسخ ها
  • چت روم فروم
  • صفحه دلخواه
ارسال پاسخ جديد
تعداد بازديد 13
نويسنده متن پيام

آفلاین






ارسال ها : 24
عضويت : 27 /7 /1393
محل زندگي : تهران
شناسه یاهو :
mcfans444@yahoo.com
تشکر شده : 4


نمايش پروفايل کاربر ارسال پيام خصوصي
سبک شناسی موسیقی غرب (1)
سبک شناسی موسیقی غرب (1)موسيقي در قرون وسطا: ( 1450-450 )
در اين دوره تمام اقشار جامعه نفوذ قدرتمند کليساي کاتوليک رمُ را حس مي کردند. در اين عصرِ ايمان ، دوزخ واقعيتي ترديد ناپذير و کفر گناه کبيره بود. راهبان در صومعه ها, آموزش را منحصر به آموزه هاي مذهبي ساخته و بيشتر مردم – از جمله اشراف – بي سواد بودند .
کليساهمان گونه که نگرش و انديشه ي قرون وسطايي را در سيطره داشت, بر جريان زنده ي موسيقي نيز حاکم بود. برجسته ترين موسيقيدانان , کشيش هاي خدمتگزار کليسا بودند. خواندن آوازهاي نمازدر هزاران صومعه از مشغوليت هاي مهم به شمار مي آمد. پسربچه ها در مدارس وابسته به کليسا تعليم موسيقي مي ديدند . زنان مجاز به آوازخواني در کليسا نبودند اما بي ترديد در ديرها به اجراي موسيقي مي پرداختند. راهبه ها تعليم آواز مي ديدند و برخي از آن ها مانند هليده گارد اهل بنيگن ( 1179-1098 )- سرپرست دير زنان تارک دنيا در روپرتزبرگ – براي گروه همسرايان خود به آفرینش موسيقي مي پرداختند. با اين سيطره و حاکميت کليسا, جاي شگفتي نيست که طي سده هايي متصادي از قرون وسطا فقط موسيقي مذهبي تصنيف شده است .
گرچه سازهايي متنوع براي همراهي موسيقي به کار گرفته مي شد امّا بخش عمده ي موسيقي قرون وسطا آوازي بود زيرا کليسا با نظر به نقش پيشين سازها در آيين هاي کفرآلود ( غير مسيحي ) به استفاده از ساز روي خوش نشان نمي داد. طي بيش از 1000 سال, سرود گرگوريايي موسيقي رسمي کليساي کاتوليک رُم بود؛ اين سرودها, مجموعه ي ملودي هايي بودندکه متون مقدس لاتين با آن ها و بدون همراهي ساز خوانده مي شد. مقصود ملودي هاي گرگوريايي تشديد معنويت بخش هايي از ادب و آيين هاي مذهبي بود. اين ملودي ها فضايي مناسب نيايش ها و اعمال خاص مذهبي فراهم مي آوردند .
آهنگسازان قرون وسطا, سده هاي پياپي آثار بديع خود را بر مبناي سرود گرگوريايي ساخته اند. اين سرودها بافتي مونوفونيک دارند. ريتم آن ها انعطاف پذير بوده, از وزن پيروي نمي کنند و حس ضرب در آن ضعيف است. جريان آزاد ريتم به سرود گرگوريايي کيفيتي موّاج و کم و بيش بداهه سرايانه مي بخشد. اين ملودي ها اغلب حرکتي پيوسته ( پويشي ) در محدوده اي کوچک از صداهاي زير و بم دارند و سادگي يا پيچيدگي آن ها بسته به طبيعت و اهميت متن سرود است؛ برخي در واقع گفتار گونه هايي مبتني بر صدايي منفرد و برخي در بردارنده ی ساختارهاي ملوديک پيچيده هستند .
موسيقي غرب سده هاي پياپي در اساس مونوفونيک بود و فقط يک خط ملوديک داشت. اما در فاصله ي سال هاي 700 تا 900, نخستين گام هاي حرکتي انقلابي که سرانجام موسيقي غرب را دستخوش دگرگوني ساخت, برداشته شد. راهبان در دسته همسرايان صومعه ها آغاز به افزودن خط ملوديک ديگري به سرود گرگوريايي کردند. در آغاز، اين بخش بي آنکه نوشته شود بداهه سرايي مي شد و ملودي گرگوريايي را با زير و بمي متفاوت مضاعف مي کردند. حرکت اين دو خط موازي با يکديگر, نت در برابر نت و به فاصله ي چهارم يا پنجم از يکديگر بود. گونه اي از موسيقي قرون وسطا که از سرود گرگوريايي همراه با يک يا چند خط ملوديک اضافي تشکيل مي شود, اُرگانوم ناميده مي شود. در فاصله ي سال هاي 900 تا 1200, اُرگانوم به واقع خصلت پُلي فونيک يافت و ملودي افزوده شده به سرود گرگوريايي مستقل تر شد. با اين همه, سرود گرگوريايي قدرت و اعتبار کليسا را مي نماياند. حرمت کليسا چنان بود که تا سده هاي متصادي آثار پُلي فونيک اغلب با افزودن ملودي هاي تازه به سرودهاي آشناي گرگوريايي خلق مي شد .
پس از سال 1150, پاريس – پايتخت فکري و هنري اروپا – به مرکز موسيقي پُلي فونيک بدل شد. دانشگاه پاريس پژوهشگران برجسته را به خود جذب مي کرد و کليساي جامع نوتردام – که بناي آن در 1163 آغاز شد – عالي ترين بناي تاريخي سبک گوتيک بود. لئونن و پروتَن که هر دو به نوبه ي خود سرپرست گروه همسرايان کليساي نوتردام بودند, نخستين آهنگسازان مهمي هستند که نامي از آن ها برجاي مانده است. از آنان و پيرواناشان به عنوان موسيقي مکتب نوتردام ياد مي شود .
از حدو 1170 تا 1200, آهنگسازان مکتب نوتردام , نوآوري در زمينه ي ريتم را توسعه دادند. احتمال مي رود که پيش از آن, موسيقي پُلي فونيک با ريتم آزاد و بدون ميزان بندي سرود گرگوريايي اجرا مي شده است . امّا موسيقي لئونن و پروتَن ريتم ميزان بندي شده را, با نت هايي داراي کشش مشخص و وزن واضح و معين به کار گرفت. براي نخستين بار در تاريخ موسيقي, نت نگاري ته فقط زير و بم که ريتم دقيق را نيز نشان مي داد. نت نگاري جديد, در آغاز فقط محدود به الگوهاي ريتميک ويژه اي بود و در آن ضرب ها به گره هايي سه نتي, که نماد تثلیث به شمار مي آمد , تقسيم مي شدند. به رغم چنين محدوديت هايي, در پايان سده ي دوازدهم و در سده ي سيزدهم, آثار زيباي پُلي فونيک به فراواني ساخته شدند .
موسيقي غير مذهبي در قرون وسطا :
مهم ترين بخش از آوازهاي غير مذهبي در سده هاي دوازدهم و سيزدهم به دست نجيب زادگان فرانسوي که تروبادورها و ترووِرها ناميده مي شدند, ساخته شده است که حدود 1650 ملودي از آن ها بر جا مانده است. در نت نگاري آن ها اشاره اي به ريتم ديده نمي شود, اما شايد بسياري از آن ها وزني دقيق و ضرب مشخص و واضحي داشته اند. به اين ترتيب آن ها از سرودهاي بي وزن و آزاد گرگوريايي متمايز مي شوند .
در قرون وسطا, مطربان دوره گرد در قلعه ها, ميخانه ها و ميدان هاي شهر به اجراي موسيقي و بند بازي مي پرداختند؛ محروم از حقوق شهر نشيني و در پست ترين مرتبه و جايگاه اجتماعي, همتراز بردگان و روسپيان, فقط شمار اندکي بخت آن را داشتند که شغلي دائم در خدمت اشراف بيابند. آنان در عصري که هيچ روزنامه اي وجود نداشت, يک عامل مهم خبررساني بودند. آن ها اغلب سروده هاي ديگران را مي خواندند و بر چنگ ها, فيدل ها ( سازي زهي آرشه اي, نياي ويولن امروزي ) و لوت هايشان ( سازي زهي زخمه اي ) نغمه هاي رقص مي نواختند .
استامپي, رقص قرون وسطايي و يکي از قديمي ترين فرم هاي سازي برجا مانده است. در دستنويسی که از استامپی بر جای مانده است تنها یک خط ملوديک به نگارش در آمده است و مطابق معمول آن زمان, اشاره اي بر اين که کدام ساز ملودي را بنوازد ديده نمي شود. احتمال مي رود خنياگران قرون وسطايي نغمه هاي رقص را با بداهه نوازي ساده اي نيز همراهي مي کرده اند. استامپي وزن سه تايي و ريتمي قوي و چالاک دارد .
* در خاتمه لازم است بدانيم که مدهای کليسايي گام هاي اساسي موسيقي غرب در قرون وسطا و رنسانس بوده اند و در موسيقي مذهبي و نيز غير مذهبي به کار گرفته شده اند. بسياري از ملودي ها و آوازهاي عاميانه ي غربي نيزاز الگوي مُدهاي کليسايي پيروي مي کنند. اين مُدها مانند گام هاي ماژور و منيور از هفت صداي متفاوت و يک صداي هشتم که که تکرار صداي اول در يک اُکتاو بالاتر است تشکيل مي شود امّا الگوي پرده ها و نيم پرده ها در آن ها متفاوت است .
درک و دريافت موسيقي: راجِر کيمي ين
ترجمه ي: حسين ياسيني رنسانس :این دوره را عصر نو زایی یا تجدید حیات خلاقیت انسان نامیده اند . در دوره ی رنسانس موسیقی سرگرمی مهم زمان فراغت بود . در این دوره جنبش فکری غالب ، که اومانیسم (انسان گرایی) نامیده شده است ، زندگی و دستاوردهای انسان را در کانون توجه خود قرار داد ، و همزمان با آرمان انسان جهانی از هر تحصیلکرده ای انتظار می رفت که بتواند سازی بنوازد و نیز خط موسیقی را بخواند . در این دوره نیز کلیسا حامی مهم موسیقی باقی ماند اما نه به شدت قرون وسطی ، و فعالیت موسیقایی کم کم به دربارها انتقال یافت و همچنین موسیقیدانان شهر هم به اجرای موسیقی در اجتماع های شهر ، مراسم ازدواج و آیین های مذهبی می پرداختند.
در رنسانس نیز ، مانند قرون وسطی ، موسیقی آوازی مهم تر از موسیقی سازی بود . موسیقی کرال دوره ی رنسانس نیازی به همراهی ساز نداشت . به همین سبب ، این دوره اغلب \"عصر زرین\" موسیقی کرال آکاپلا (بی همراهی ساز) نامیده شده است . با این همه ، سازها اغلب با خط های آوازی همراه می شدند . سازها گاه با مضاعف کردن خط های آوازی سبب تقویت آن ها می شدند ، یا خط ملودیک آوازخوانی غایب را می نواختند . در موسیقی کرال دوره ی رنسانس ، خط هایی اجرایی که تنها و فقط ویژه ی اجری سازها ساخته شده باشند کمیاب است.ریتم و ملودی :
در موسیقی رنسانس ، ریتم اغلب جریانی هموار و آرام دارد و نه ضرباهنگی واضح و مشخص . دلیل ، استقلال ریتمیک فراوان هر خط ملودیک است : هنکامی که یک آوازخوان در آغاز خط ملودیک خود است ، آوازخوانان دیگر شاید از نیمه ی خط ملودیک خود نیز گذشته باشند . این تکنیک ، سبب می شود که اجرای آواز در موسیقی رنسانس همزمان مایه ی لذت و چالش باشد ، چرا که هر آواز خوان می باید ریتم جداگانه ای را نگه دارد . اما خواندن الگوهای زیر و بم در این ملودی ها آسان است . ملودی ، اغلب همسو با گام (بالا رونده یا پایین رونده ) و با پرش هایی اندک حرکت می کند .بافت :
بافت موسیقی رنسانس به طور عمده پلی فونیک بود . گرچه در قرون وسطی موسیقی پلی فونیک کلیسایی به طور معمول توسط چند تک خوان اجرا می شد ، اما در دوره ی رنسانس ، این موسیقی به وسیله ی تمام گروه همسرایان (مرد) به اجرا در می آمد .*{بافت پلی فونیک : اجرای همزمان دو یا چند خط ملودیک ، بافتی را پدید می آورد که پلی فونیک یا چند صدایی نامیده می شود .}موسیقی مذهبی دوره ی رنسانس :
دو فرم اصلی موسیقی مذهبی رنسانس ، موتت و مس هستند . این دو ، از نظر سبک مشابه یکدیگرند ، اما مس اثری طولانی تر است . موتت دوره ی رنسانس ، اثری است پلی فونیک و کرال ، مبتنی بر یک متن مقدس لاتین که با متن های مورد استفاده در مس معمول تفاوت دارد .مس رنسانس ، اثری پلی فونیک و کرال است که از پنج بخش کیریه ، گلوریا ، کردو ، سانکتوس ، و آگنوسدیی تشکیل می شود .برخی از بزرگان موسیقی مذهبی رنسانس : ژوسکن دپره و پالستریا .موسیقی غیر مذهبی دوره ی رنسانس :
موسیقی غیر مذهبی دوره ی رنسانس ، برای گروه هایی از تک خوان ها و یا برای تک خوان با همراهی یک یا چند ساز به نگارش در آمده و نقاشی کلام – تصویرگری موسیقایی متن – در آن معمول بود . آهنگسازان از تقلید صداهای طبیعی ، مانند صداهای پرندگان و هیاهوی خیابان لذت می برند . یک فرانسوی به نام کلمان ژانکن (1485 – 1560) ،در قطعه ای مشهور با عنوان جنگ به گونه ای درخشان زنده به تقلید صداهای میدان نبرد ، ضربه های طبل ، و غریو شیپورها پرداخت . موسیقی غیر مذهبی ، بیش از موسیقی مذهبی دارای دگرگونی های سریع حالت بود .
گونه ای مهم از موسیقی آوازی غیر مذهبی دوره ی رنسانس مادریگال است ؛ اثری برای چندین تکخوان و مبتنی بر یک شعر کوتاه که اغلب مضمون عاشقانه دارد . مادریگال مانند موتت ، بافت هایی هموفونیک وپلی فونیک را با یکدیگر می آمیزد ، اما نقاشی کلام و هارمونی هایی نامتعارف در آن بیشتر به کار گرفته می شود .
گونه ای دیگر از موسیقی آوازی غیر مذهبی که ساده تر از مادریگال است باله بود . باله نمونه ای آوازی همراه با رقص بود برای چندین تک خوان و بافت آن بر خلاف بسیاری از نمونه های موسیقی رنسانس ، بیشتر هوموفونیک بود.
برخی از بزرگان موسیقی غیر مذهبی دوره ی رنسانس : تامس ویلکز ، تامس مورلی ، آندرا گابریلی
و جووانی گابریلیموسیقی سازی :گرچه در دوره ی رنسانس موسیقی سازی هنوز شان و اهمیت موسیقی آوازی را نداشت ، اما اندک اندک اهمیت بیشتری می یافت .
موسیقیدانان رنسانس میان سازهای قوی و نافذ که مناسب فضای باز بودند ، مانند انواع ترومپت و شاوم ( سازی دو زبانه و نیای ابوا ) و سازهای ملایم و خانگی ، مانند انواع لوت و رکوردر ( نوعی فلوت قدیمی ) ، تمایز قائل بودند . صدای بسیاری از سازهای متداول در دوره رنسانس ، نسبت به آنچه امروزه از سازها می شنویم ، هموارتر و کمتر درخشان بوده است ؛ این سازها اغلب عضو یک خانواده ی سازی – دارای سه تا شش ساز – بودند که سازهای سپرانو تا باس را در بر می گرفت . رکوردرها و ویول ها ( سازهای زهی آرشه ای ) از مهم ترین سازهای دوره ی رنسانس بودند . اغلب چندین عضو از یک خانواده ی سازی با یکدیگر به اجرای موسیقی می پرداختند ، اما آهنگسازان رنسانس سازها را مشخص نمی کردند . ممکن بود یک اثر با رکوردرها ، ویول ها ، یا بسته به سازهای در دسترس با چندین ساز گوناگون اجرا شود .
در آن دوره ارکستر تثبیت شده به معنای امروزی وجود نداشت . دربارهای بزرگ ، گاه سی نوازنده برای انواع سازها در استخدام داشتند و در منا سبت های تشریفاتی ، مانند مراسم ازدواج سلطنتی ، مهمانان با نغمه های سازهای بادی چوبی ، سازهای زهی آرشهای یا زخمه ای ، و سازهای شستی دار که همگی با یکدیگر مینواختند ، سرگرم می شدند .

درک ودریافت موسیقی : راجر کیمی ین
ترجمه : حسین یاسینیرمانتيک:
(مقدمه)
صفت رمانتيک از \" رمانس \" ( Romance) گرفته شده که معني اصلي ادبي آن مشتق از داستان ها يا قهرمانان اشعار و وقايع قرون وسطي است که به زبان رمانس نوشته مي شوند ( زبان رمانس يکي از زبان هاي محلي عاميانه است که از زبان لاتين به نام رمان برخاسته است (.
اشعار قرون وسطي که درباره ي پادشاه آرتور بودند به رمانس هاي آرتوري شهرت داشتند. از آن زمان به بعد, حدود اواسط قرون هفدهم که کلمه ي رمانتيک مورد استفاده قرار گرفت اشارات ضمني به چيزهاي خيلي دور, افسانه اي, موهوم و خيالي, عجيب و تصوري متضاد با جهان حقيقي را در برداشت .
در يک مفهوم کلي تمام هنرها را مي توان رمانتيک فرض کرد, زيرا ممکن است هنر مواد اوليه اش را از زندگي حقيقي بگيرد و با تغييراتي در آن دنيايي جديد و تازه اي بسازد که تا حدي از زندگي روزمره فاصله داشته باشد. از اين لحاظ هنر رمانتيک در تاکيد بيشترش بر کيفيت و \" شگفتي و بي مرزي\" با هنر کلاسيک فرق دارد. در مفهوم کلي رمانتيسم پديده اي است که مختص به يک دوران نيست, بلکه در زمان هاي مختلف با اشکال گوناگون در تاريخ موسيقي و ديگر هنرها ظاهر مي شود. مثلاً دوره ي آرس نوا ( هنر جديد ) را نسبت به آرس آنتيکوا ( هنر قديم ) يا همچنين دوره ي باروک را نسبت به رنسانس و يا اينکه هنر موسيقي قرن نوزدهم را نسبت به دوره ي کلاسيک مي توان رمانتيک فرض کرد .
) نشانه های رمانتیسم)
در مکتب رمانتيک بيشتر به مضمون و بيان احساسات و حالات دروني اهميت داده و زيبايي هاي فني چندان مطرح نيستند .
يکي ديگر از مشخصات رمانتيسم, دگرگون ساختن برخي از ويژگي هاي کلاسيک, از جمله قواعد خشک, نظم و تعادل, تماميت و کنترل است. وضوح و روشني که از جنبه هاي مهم کلاسيک بود جايش را به نوعي تيرگي و ابهام عمدي و بيان سمبوليک در رمانتيک ها داد. شخصيت هنرمند به تدريج با محتواي هنرش درآميخت و هنرها عموماً با هم ترکيب شدند. آهنگسازان رمانتيک اکثراً با ادبيات و ديگر علوم و هنرها آشنا بودند و موسيقي و شعر در يکديگر تاثير فراواني گذاشتند .
اگر بپذيريم که \" شگفتي, نامحدودي و بي پاياني \" از خصوصيات سبک رمانتيک است, بنابراين موسيقي از همه ي هنرهاي ديگر رمانتيک تر است , زيرا عوامل اصلي موسيقي مانند صدا و ريتم از اشياي واقعي جهان جداست. همين جدايي است که موسيقي را از هر هنر ديگري در بيان احساسات, افکار و هيجانات دروني که عوامل رمانتيک هستند. مناسب تر مي سازد. هنرمندان رمانتيک بيشتر به احساسات و عوالم شخصي و دروني خود توجه داشتند. آن ها دنياي خيال و رويا, افسانه هاي کهن, فواصل دوردست و ناآشنا و همچنين عواملي را که از زندگي عادي و روزمره فاصله داشت هدف اصلي آثارشان قرار مي دادند. آثار هنرمندان رمانتيک سرشار از احساسات و عواطف انساني است .
موسيقي صرفاً سازي جدا از کلمات مي تواند اين ارتباط احساسي و عاطفي را زودتر برقرار کند و به همين دليل است که موسيقي سازي کمال مطلوب هنر رمانتيک است .
مشخصات سبک رمانتيک :
يکي از مهم ترين خصوصيات موسيقيدانان رمانتيک توجه فوق العاده ي آن ها به قطعات مجزا و مينياتور وار بود. ( نه به کل قطعه (
به عبارت ديگر آهنگسازان رمانتيک احساسات شديد دروني خود را بيشتر در بياني کوتاه و تغزلي عرضه مي کردند نه در قالب هاي پيچيده و بزرگي چون فرم سونات ها. اکثر آثار آهنگسازان قرن هجدهم, در فرم هاي چند موماني , سونات, سمفوني و کوارتت بود در حالي که بيشتر آثار ارکستري رمانتيک ها در يک مومان ) مانند پوئم سمفوني ها, قطعات کوتاه پيانويي, قطعات ليريک پيانويي و آوازهاي سلو - ليد ) تصنيف مي شد .
يکي ديگر از مهم ترين مشخصات موسيقي رمانتيک, وحدت و پيوستگي در کل قطعه است که به وسيله ي تکنيک \" تغيير و انتقال تمي \" و به کار بردن آن در تمام مومان ها و مکان هاي مختلف اثر به دست مي آيد .
از ديگر دستاوردهاي رمانتيک بسط و گسترش هارمونی ) آزادي بيشتر در به کار گيري کروماتيسم و ديسونانس ها ) و رنگ آميزي ارکستري و توجه به سونوریته هاي جديد است. هارموني هاي کروماتيک, محسوس هاي کروماتيک , مدولاسيون هاي دور, تونالتيدهاي مبهم, آکوردهاي پيچيده, استفاده ي آزادانه از نت هاي غيرهارمونيک و کادانس هاي غير مشخص و نامعلوم از جمله عواملي هستند که آهنگسازان رمانتيک براي محو و تاريک کردن تونالیته به کار مي گرفتند. برخلاف کلاسيک ها که اکثراً از توناليته هاي محدودي استفاده مي کردند, رمانتيک ها تمامي تناليته هاي موجود را به کار گرفتند و حتي تناليته ي فاديز- مينور به تناليتدي رمانتيک موسوم شد. به کار گيري تناليته هاي مينور عموماً از مشخصات بارز موسيقي رمانتيک است ) زيرا در حالي که فقط 5 درصد از آثار سمفونيک کلاسيک در تناليته ي مينور نوشته شده است, در نيمه ي قرن دوم قرن نوزدهم بيش از 70 درصد آثار سمفونيک در تناليته ي مينور است . )
يکي ديگر از مشخصات رمانتيک ها اهميت دادن به فرم آوازي \" ليد \" است و آن عبارت است از آوازي سلو به همراهي آکمپانیان ساز پيانو. ليد نويسي يکي از محبوب ترين فرم هاي آهنگسازي بود که در اوايل قرن نوزدهم رايج بود و تقريباً اکثر آهنگسازان رمانتيک در اين زمينه آثاري به وجود آورده اند .
آهنگسازان دوره ي رمانتيک :
سال هاي 1830 تا 1855 ( دوره ي رمانتيک : ( شومان,مندلسون, برليوز, شوپن, ليست, بليني, دوني زتي .
سال هاي 1855 تا 1890 ( عظمت رمانتيک ): اواخر ليست, برامس, واگنر, بروکنر, هوگوولف, جوزپه وردي . کتاب: موسيقي کلاسيک و رمانتيک
مؤلف: هوشنگ کامکار موسيقي کلاسيک :
مقدمه :
واژه ي کلاسيک و کلاسيسم , معمولاً به يک دوره از موسيقي اطلاق شده است, امّا اغلب با معاني مختلف, در اصل عنوان سبک يک دوره ي خاص يا سبک مشخصي از موسيقي نيست. ولي از سوي ديگر, واژه ي کلاسيک بر پديده اي اطلاق مي شود که مي تواند در اکثر دوره هاي مختلف تاريخ موسيقي به کار برود و تکرار شود, مثلاً آوازهاي شوبرت در آلمان نسبت به قرن نوزدهم نمونه ي کلاسيک به شمار مي آيد, در حالي که شوبرت از نظر تاريخي آهنگساز دوره ي رمانتيک محسوب مي شود و افکار و عقايدش نيز رمانتيک است .
بنابراين معني واژه ي کلاسيک در ارتباط با يک قطعه ي مشخص يا اصولاً مقوله ي آهنگسازي مي تواند کاملاً با معني آن در رابطه با سبک يک دوره از تاريخ موسيقي متفاوت باشد. با چنين برداشت مشابهي مي توان گفت که \" پالسترينا\" آهنگساز قرن شانزدهم, قرن ها به عنوان نمونه ي کلاسيک موسيقي کليسايي مد نظرقرار داشته و آثارش مدل اصلي براي ديگر آهنگسازان بوده است .
واژه ي کلاسيک در موارد استعمال کلي آن, هنگامي مفهومي بهتر و مفيدتر خواهد داشت که در ارتباط با نوع به خصوصي از آثار موسيقيایی (مانند نمونه هايي که از شوبرت و پالسترنيا ذکر شد) قرار گيرد. در اين مفهوم مي توان بتهوون را استاد کلاسيک در خلق سمفوني, سونات پيانو, کوارتت زهي محسوب گيرد. فرق ميان کلاسيک به عنوان يک راه حل قاطع و استوار براي مسئله ي نقش خلاق در يک اثر هنري يا مقوله ي آهنگسازي از يک طرف و به عنوان يک مفهوم در تاريخ سبک ها از طرف ديگر, هميشه ستيز و اختلاف دايمي را به وجود مي آورد که آثار آن نيز امروزه وجود دارد .
تاريخ نويسان قرن نوزدهم, کلمه ي کلاسيک را در آلمان به سبک دوره اي که با نسل \" کوانتس \" و \" هانس \" و بعداً پسران باخ و معاصرين آن ها شروع شد, اطلاق مي کنند و در ايتاليا به سبک موسيقي دمينيکو اسکارلاتي و معاصرينش. اواخر اين دوره را به طور واضح نمي توان معين کرد, زيرا جدال بين کلاسيک و رمانتيک تا قرن نوزدهم و حتي قرن بيستم ( با جريان نئوکلاسيسم ) ادامه داشت, اين که چه وقت و کجا کلمه ي کلاسيک وارد فرهنگ موسيقي شد نيز به طور کامل روشن نيست . تعريف کلاسيک در ادبيات تا حدي بغرنج و گنگ است ولي اين تعريف در موسيقي پيچيده تر مي شود .
شايد يکي از قدم هايي که به سوي موسيقي کلاسيک برداشته شد, آزاد شدن اثر موسيقي از قيد و بند تقليدها, بيان, معرفي, در خدمت بودن حتي سرگرمي هاي اجباري بود و نتيجتاً خود اصل موسيقي مد نظر قرار گرفت. پس براي اولين بار در موسيقي اين فکر و ايده ظهور کرد که موسيقي در حقيقت همانند ديگر هنرها \" مقصود وهدفي\" ندارد, بلکه صرفاً به خاطر خودش وجود دارد – در واقع موسيقي به خاطر خود هنر موسيقي – به عبارت ديگر, در دوره ي کلاسيک با ايده\" هنر به خاطر هنر \" برخورد مي شد که از آن زمان تا کنون هم خيال همراه موسيقي جريان دارد .
در کلاسيک هر چيز خارق العاده و افراطي کنار گذاشته شد و بيان موسيقيايي بيشتر با تاکيد بر کمال, تماميت و اعتبار جهاني با استفاده از عوامل ساده و قابل فهم تثبيت شد .
مهم ترين ويژگي اوايل دوره ي کلاسيک, ساده کردن هر چه ممکن تمام فرم هاي موسيقي و عوامل سبکي است. در موسيقي دوره ي کلاسيک ملودي به عنوان يک عامل اساسي و پايدار جلوه گر مي شود و تئوري ملوديک مهم ترين مسئله اي بود که موسيقيدانان به آن مي پرداختند .
سبک موسيقي کلاسيک:
به طور کلي, سبک موسيقي کلاسيک به دو دسته تقسيم مي شود :
1 )سبک موسيقي اوايل کلاسيک که تا سال هاي 1770 را دربر مي گيرد و شامل دو سبک روکوکو (Rococo) و اکسپرسيو (Expressive) است .
سبک روکوکو خصوصاً در فرانسه نُزج گرفت و واژۀ فرانسوي سبک گالانت (Style Galant) اغلب به عنوان مترادف آن به جايش به کاربرده مي شود. باني سبک اکسپرسيو که بعداً رواج يافت, آهنگسازان آلماني بودند و معادل آن در زبان آلماني Empfindsamer Stil ) سبک حساس و باوقار ) است. اين دو سبک حاصل و نتيجه ي اهميت بخشيدن به دو صداي طرفين در موسيقي باروک است. امّا در قرن هيجدهم, خط باس اهميت, رهبري و استقلال کنترپوانتيک خود را از دست داد و صرفاً حمايت کننده ي ملودي شد در حالي که صداهاي مياني فقط پر کنندۀ هارموني بودند. سبک روکوکو يا گالانت در مجامع باوقار اشرافي ظهور کرد و سبکي بسيار ظريف, دقيق, چابک, شوخ, آسان,پرجلال و شکوه بود. روکوکو همان شيوۀ زينت و آذين بيش از حد دوره ي باروک است ولي بدون بزرگي و عظمت. از سوي ديگر سبک اسپرسيو ( به معني رسا و پر معني ) در ارتباط بيشتري با طبقه ي متوسط جامعه قرار داشت و در کل سبک بورژواها بود .
اين سبک برخلاف روکوکو نه تنها پر طمطراق و پرزينت نبود, بلکه گاهي به طور عمد و اغراق آميزي ساده بود .
2 )سبک دوره ي عظمت کلاسيک که در آن فرم ها و سبک ها اصولاً ثابت ماندند, آهنگسازان موقعيتي يافتند تا افکار و رويدادهايي را که از تخیلات آزادشان برمي خواست شکل دهند. تاريخ نويسان دوره ي عظمت کلاسيک را به دو دليل مکتب \" کلاسيک وين\" نام نهادند: اول اين که تمام آهنگسازان مهم در وين يا اطريش فعاليت کرده اند و دوم اينکه عوامل موسيقيايي وين ( يا اطريش ) در موسيقي سبک کلاسيک راه يافت و تأثيرات فراواني بر آن به جاي گذاشت .

دوشنبه 05 آبان 1393 - 13:59
وب کاربر ارسال پيام نقل قول تشکر گزارش
تشکر شده: 1 کاربر از zeus به خاطر اين مطلب مفيد تشکر کرده اند: cdmusic &

آفلاین






ارسال ها : 22
عضويت : 5 /6 /1393
محل زندگي : tehran
شناسه یاهو :
mahdi_sf17

تشکرها : 3
تشکر شده : 5


نمايش پروفايل کاربر ارسال پيام خصوصي
پاسخ : 1 RE سبک شناسی موسیقی غرب (1)
باسلام . واقعا یه توضیح خوب ونسبتا عالی بود چیزایی که دوست داشتم بدونم رو یادآوری کرد

امضاي کاربر :
کاربران عزیز سی دی موزیک . دیگر آهنگتان را باهزینه زیاد پخش نکنید
. سی دی موزیک برای کمک کردنتان مبلغ10هزارتومان دریافت می کند
و آهنگتان را در5سایت موزیک که قرارداد دارد پخش خواهد کرد.
برای پخش آهنگ خود باشماره 09372704066 تماس حاصل فرمایید.

دوشنبه 05 آبان 1393 - 21:26
ارسال پيام نقل قول تشکر گزارش

آفلاین






ارسال ها : 24
عضويت : 27 /7 /1393
محل زندگي : تهران
شناسه یاهو :
mcfans444@yahoo.com
تشکر شده : 4


نمايش پروفايل کاربر ارسال پيام خصوصي
پاسخ : 2 RE سبک شناسی موسیقی غرب (1)
ممنون داداشی

سه شنبه 06 آبان 1393 - 15:04
وب کاربر ارسال پيام نقل قول تشکر گزارش
براي نمايش پاسخ جديد نيازي به رفرش صفحه نيست روي تازه سازي پاسخ ها کليک کنيد !
ارسال پاسخ جديد



برای ارسال پاسخ ابتدا باید لوگین یا ثبت نام کنید.



پرش به انجمن :
[-]
دانلود نرم افزار
آیکون نام معرفی لینک دانلود
آیکون نام معرفی لینک دانلود


صفحه اصلي | بازگشت به بالا | بازگشت به محتوا | حالت آر اس اس طراح پوسته سرزمین مجازی بوده و حذف این نوشته غیر مجاز است